کت بلاگ



سلامسلام دوستان عزیز.به جای داستان گاردین کت یک داستان سه فصله دیگه ای میزارم به نام کاراگاه.خب بریم توضیحات رو ببینیم.
نام:کاراگاه
نویسنده:خودم
اوپننیگ*:داره
پوستر:داره
زمان انتشار پارت اول:۱۸اردیبهشت ۱۳۹۹
توضیحات:لیدی باگ و کت نوار حالا یک تیم کاراگاه هستند.آیا میتوانند موریارتی را شکست بدهند؟(موریارتی شخصیت منفیه)
برگرفته از مجموعه داستان های شرلوک هلمز
(موریارتی اینجا با موریارتی اونجا فرق میکنه فقط اسمش موریارتیه.)
شخصیت ها:آدرین آگراست،مارینت دوپان چنگ،مایکل آرتی،کت نوار،لیدی باگ،موریارتی.
دوست دارید بزارمش؟
اوپننیگ:آهنگ اول یه چیزی،حالا هرچی میخواد باشه.

 


پارت دوم

نویسنده:ng

داستان

پارت دوم
مرینت و الیا از کلاس بیرون میرن و شروع به قدم زدن می کنند 
-هی مرینت. ادرین داره میاد سمت ما 
ادرین با لبخند نزدیک مرینت میشه 
-سلام مرینت
-ادرین! اتفاقی افتاده؟
ادرین ادامه میده :مرینت تو همیشه به عنوان یه دوست راهنمایی های خیلی خوبی بمن  میدی .قزیه مربوط به کاگامیه (خسته نباشید)پیشنهاد قبلی تو یعنی رفتن به پیست پاتیناژ پیشنهاد خیلی خیلی بود ولی من دوباره از تو راهنمایی میخوام.
الیا صحبت ادرین رو قطع میکنه: بهتره من برم کتاب خونه پیش نینو اینجوری دیگه مزاحمتون نیستم
-ممنون الیا.داشتم میگفتم مرینت من نسبت به کاگامی دودل شدم. 
-ادرین حالت خوبه
در همین حین صدای فریاد چند نفر از بچه ها با حضور یک اکوما درحیاط بلند شد 
ادرین مرینت رو پشت خودش پنهان میکنه : مرینت نباید بترسی! 
مرینت با نگرانی جواب میده : من میرم خونه تا در امان باشم
دوان دوان از مدرسه خارج میشه پشت دیواری پنهان میشه تا تبدیل بشه  
ادرین که دید مرینت رفته به سمت دستشویی میره تا تبدیل 
لیدی باگ از بالای دیوار فریاد میزنه بچه ها نترسین و ارامش خودتون رو حفظ کنید
لایلا که سر و صدای بچه ها رو شنیده بود دست از دروغ گفتن برای بچهٔ ها برداشته و از کتاب خونه بیرون میاد .لایلا می دونست که اکوما بخاطر اون وارد مدرسه شده پس میره و گوشه ای قایم میشه تا  موقع شرور شدن دیده نشه
اکوما از دید خارج میشه و به سمت لایلا میره 
لیدی باگ تعجب میکنه :پس کجا رفت 
ناگهان کت پشت سرش ظاهر میشه:حتما تا الان یکی رو شرور کرده 
-خیلی عجیبه حدود یک هفته بود که هاک ماث کسی رو شرور نکرده بود و حالا هم که اینجوری 
-راستی چه خبر از میراکل باکس 
-نگران نباش جاش امنه 
-اونجارو!

پایان پارت دوم.

ngجان لطفا یک نظر خصوصی بده.اونجایی که نوشته پست الکترونیک ایمیلت رو بزن تا بتونی جوابتو بگیری.


وای آن جییییی

 

پنجم
لیدی باگ که تازه از لوکی چارمش استفاده کرده بود تا راهی بهش نشون بده حالا نمی دونست 
-چیزی به ذهنم نمی رسه. شاید نباید الان از قدرتم استفاده می کردم
-تاحالا چند بار دیگه هم اینطور شده .صبر داشته باش
-اما خوب الان ما توی یک موقعیت حساسیم و الان باید جواب بده
-کجا رفت؟
-روی پشت بوم اون خونه است
کت نوایر که تعجب کرده بود گفت:عجیبه که خیلی دور نشده.
-این به این معنیه که داره بازیمون میده 
-یعنی. 
-تا الان داشته حواسمون رو از یه چیزی پرت میکرده. صبر کن ببینم
لیدی باگ یویوش رو به سمت ولپینا پرت میکنه و ولپینا ناپدید میشه 
-باید حدس میزدم
-اون میخواسته ما از قدرت هامون استفاده کنیم تا وقتمون تموم بشه 
ولپینا از بالای یکی از پشت بوم ها فریاد زد:خیلی طول کشید تا بفهمید سرکارتون گذاشتم. مثل  اینکه زیادی بهتون بها میدادم
لیدی باگ و کت نوایر به سمت ولپینا می دوند
کت نوایر رو به لیدی باگ میکنه: من هیچ چیز درخشانی توی موهاش نمی بینم .شاید اکوما توی چوبش باشه
-فکر نمی کنم
کت نوایر به سمت ولپینا میره به کمک چوبش میپره و با پاش ضربه ای به ولپینا میزنه اما ولپینا ناپدید میشه و کت روی زمین می افته
-اینم توهم بود
-زمانم داره تموم میشه فقط 2دقیقه مونده و هنوز نمی دونم با این چیکار کنم
-احتمالا ولپینا ی واقعی هنوز توی مدرسه است
-تو به مدرسه برگرد منم بعد تو میام
 کت به مدرسه بر میگرده اما ولپینا رو پیدا نمیکنه
-وای نه لیدی باگ! 
بعد در حالی که به سمت جایی که از هم جدا شده بودن می دوید گفت: حتما تا الان تعقیبمون میکرده تا وقتی یکیمون از قدرتش استفاده کرد  بعد برای تجدید نیرو به حالت عادی برگشت هوییتشو بفهمه
کت نوایر درست حدس زده بود
و حالا لیدی باگ داشت به سمت دیوار میرفت تا به حالت عادیش برگرده و ولپینا هم جایی نزدیک لیدی باگ پنهان شده بود. 


(اوپننیگ)

وا آخرین.
آخرین ضربه.
از تمرین مرگ من.
تواین تمرین.
خیلی زخما خوردم.
آخرین زخمم.
عشقم بود.
آخرین زخمم.
تنها دوستم بود. 
اما وقتی.
چشمام باز شد.
گوشام باز شد.
فهمیدم.
تنها عشقم.
تنها دوستم.
یه تنفره.
یه دشمنه.
شاعر:خودم
کاراگاه

خب اینم از این به قولم وابسته بودم.مقدمه چینی نمیکنم.
مارینت/لیدی باگ
ای باباااا.یکی اون دیونه خرابکارو بگیره!!!کت نوار اینو گفت.من گفتم:فکر کنم اسمش موریارتی باشه.بیخیال.بریم بگیریمش!!!!!!!! کت نوار از قدرتت استفاده کن و اونو بگیر!!!!!کت: با کمال میل بانوی من!سوپر کت!!!!!!!!!!(کت اینجا یه قدرت جدید داره،با قدرتش میتونه خیلی سریع بدوه)
آدرین/کت نوار
سوپر کت!!!!!!!!!!میگیرمت دیوونه خلافکار!!!موریارتی:عمرا دستت بهم برسه!!
بعد یه خنده شیطانی کرد.میگیرمت.پریدم روش و گرفتمش.من:لیدی باگ رو گروگان میگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پایان پارت اول
خب نظرتون رو بگید.این پارت چون پارت اول بود کم بود.پارت های بعد بیشتر میشه.

 

 


پارت چهار 

نویسنده:ng

کت

نوایر که تا حالا داشت با توهم عظیمی که ولپینا درست کرده بود دست و پنجه نرم می کرد از راه میرسه و ولپینا رو به پرت میکنه کنار
-تو حالت خوبه بانوی من 
-ممنون پیشی. وقتی می خواست گوشوارم رو در بیاره ،متوجه درخشش یک شی توی موهاش شدم فکر کنم یک سنجاق سر یا همچین چیزی بود. احتمالا اکوماش هم اون اون توست. 
ولپینا نیشخندی میزنه و زیر لب میگه:تا شما به نتیجه برسید نقشه ی دومم رو اجرا میکنم
ولپینا دوباره پنهان میشه: سراب 
کپی ولپینا از پشت دیوار بیرون میاد و فریاد میزنه : هیچوقت نمی تونید اکومام رو بگیرید 
-داره فرار میکنه
لیدی باگ و کت نوایر تعقیبش میکنند 
ولپینا از دور به ابر قهرمان هایی که دستشون انداخته بود نگاه میکنه
-حالا دیدی هاک ماث اونا هیچوقت نمیفهمن اکومام کجاست مگر زمانی که معجزه گرهاشون پیش تو باشن. اونا دارن یک توهم به شکل ولپینا رو دنبال می کنند که بغیر از یک چوبدستی هیچ چیز دیگه نداره که اکومایی دراون جا بگیره
-هوش تو تحسین بر انگیزه لایلا 
-ما تیم خوبی میشیم هاک ماث 
-بعد از اینکه معجزه گرهاشونو برام اوردی بهش فکر میکنم 
لیدی باگ و کت نوایر  که خسته شده بودن دست از تعقیب بر می دارن 
- داره دستمون می اندازه میخواد خستمون کنه.طلسم خوش شانسی. یک چتر 
-فکر کنم قراره بارون بیاد 

 

 


سلام.پارت سه

سوم
کت ، لیدی باگ رو هل میده و هر دو روی زمین می افتند. 
-پس تیر هایی که به سمتمون می اومدن کجا رفتن ؟
-یعنی محو شدن ؟
ولپینا از پشت دیوار به دو ابر قهرمان حیرون نگاه میکنه .پوسخندی میزنه و دوباره در فلوتش فوت میکنه
لیدی باگ و کت دوباره متعجب تر از قبل به هم نگاه کردند :پرنسس فرایگت (در دوبله فارسی با نام شاهدخت معطر ) بعد همزمان ادامه میدن ولی تو توی مدرسه.
هر دو صحبتشون رو نصفه میزارن و بعد به سمتش می دوند
لیدی باگ یویوش رو به سمت پرنسس فرایگت پرتاب میکنه و ناگهان ناپدید میشه 
-اینم محو شد 
-یعنی این یه. 
و بعد هر دو باهم ادامه میدن :توهمِ
در همین حین چند ابر شرور دیگه هم ظاهر میشن 
لیدی باگ و کت نوایر تلاش میکنند اونا رو از بین ببرند اما هر کدوم که ناپدید میشه یک توهم دیگه ظاهر میشه 
لیدی باگ دوباره یویوش رو به سمت ابر قهرمان های خیالی پرتاپ میکنه
-چی! چرا از بین نمیره! 
-من توهم نیستم ولی قراره کابوست باشم
-ولپینا
-ولپینا 
-این بار شکستت قطعیه لیدی باگ
-حالا میبینیم 
لیدی باگ به سمت ولپینا میره و با یک لگد ولپینا رو روی زمین می اندازه
-پس گردنبندت کو 
-عمرا بفهمی اکومام کجاست
ولپینا گوش های لیدی باگ رو میگیره و غلت میزنه 
دست های لیدی باگ رو میگیره 
تلاش میکنه که هم کنترل لیدی باگ رو داشته باشه و هم گوشواره هاش رو دربیاره 
درحالی که لیدی باگ  تلاش میکنه خودش رو خلاص کنه متوجه درخشش یک شی عجیب زیر موهای ولپینا میشه. 

ممنون از توجهتون 

نویسنده:ng


نویسندگان :  لوکا اگرس ، دکتر میراکولر

ژانر: اکشن، جاسوسی، احساسی،پلیسی

خلاصه:  ادرین اگرس پسر یک مرد پولدار و البته قاچاقچیه (اینو خود ادرین نمیدونه) که باید برای یک معامله به بخشی از پاریس بره

پدرش که میداند دشمنانش میخواهند پسرش را بکشند برای او محافظی استخدام میکند : مرینت دوپن چنگ

توجه:داستان اصلا میراکلس و قهرمان نداره

شخصیت ها:

مرینت:مزدور و محافظ

ادرین: پسر خوشیپ که بدون آن که بداند دارد باعث معالمه ی خلافی میشود

گابریل:قاچقچی مواد،پدر ادرین

الیا: یک مخ کامپیوتر که به مرینت کمک میکند

فو: یک پلیس مقابله با مولد مخدر که بازنشته شده

کاگامی: مزدوری که سعی دارد محافظت ادرین رو به عهده بگیره

لایلا: دختر یکی از رقبای گابریل

ناتالی:دستیار و منشی گابریل

لوکا: پلیس جوان که میخواهد به مرینت کمک کند 

یه سری شخسیت ها قافلگیری هستند


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انجام پروژه دانشجویی عمران ( فولاد، بتن،اتوکد،متره ،راهسازی، Etabs ، تحلیل سازه) فروشگاه اینترنتی زیر زیر مسابقات بین المللی فیزیک دانان جوان (IYPT) انجام پروژه های شبیه ساری آموزش کامپیوتر doctorkhodro اینجا همه چی هست دل سروده ها پاکنویس ‌‌‌‌‌